فعالیتهای سیاسی و اجتماعی برای گسترش اخلاق، برابری، آزادی، دموکراسی و... تا زمانی که بیشتر افراد جامعه، این مفاهیم را با جان و دل نفهمیده و در زندگی شخصیشان رعایت نکردهاند، آب در هاون کوبیدن است .
مردمی که در زندگی روزمرهی خود، در تعامل با دوستان و خصوصا دشمنان خود، اخلاق و جوانمردی را فراموش میکنند، نباید از رواج بداخلاقیها و فسادها، گلایه کنند و شب هنگام پشت رایانه بنشینند و تئوریهای روشنفکرانه بنویسند. مردمی که برای حل مشکلات اداری خود به رشوه دادن و رشوه گرفتن عادت کردهاند، نباید از اختلاسهای میلیاردی و سکوت شاهدان تعجب کنند. مردمی که در ترافیک خیابان و صف نانوایی منتظر غفلت کسی هستند تا به ناحق جای او را بگیرند، نباید از پایمال شدن حق میلیونها نفر در وزارتخانهای آزرده شوند و سرانجام مردمی که در خانهی خود، حکومتی مردسالار برپا کردهاند و حقوق همسر و فرزندان خود را در برابر خواستهها و سلایق خود حقیر میبینند؛ حق ندارند خارج از خانه، حرفی از حقوق زنان و له شدن زیر چکمههای استبداد بر دهان آورند.
اخلاق، دموکراسی، آزادی و برابری از خود ما آغاز میشود؛ نه از حاکمان. در روزگار خود دیدیم کسانی را که به نام آزادی قیام کردند ولی از تکه تکه کردن دیکتاتور خود لذت بردند و بعد بر سر تقسیم قدرت با یکدیگر جنگیدند. تفاوت آرمان مردانی همچون ماندلا و گاندی با انقلاب مردمانی مثل مردم لیبی در همین است.
قبول دارم که «الناس علی دین ملوکهم» و اینکه ارتباط میان مردم و حکومت، دوسویه است و عاقل و صالح بودن حاکمیت روند اصلاح جامعه را سریعتر میکند اما بدون اصلاح جامعه، صلاحیت حکومت سست و حاصلش کم ثمر خواهد بود.
سرزمینی که مردمانی دموکرات، آزاده و بااخلاق داشته باشد، به یقین حاکمانی آزاده و آزادیخواه خواهد داشت.